یک شبی...

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن

تقدیم به تمام عاشقان

یک شبی مجنون نمازش را شکست....بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق٬آن شب مست مستش کرده بود....فارغ از جام الستش کرده بود

گفت یارب ازچه خارم کرده ای....برصلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم نکن.....من که مجنونم تومجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم......این تو و لیلای تو٬من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم......در رگت پنهان و پیدایت منم

سالها باجور لیلا ساختی......من کنارت بودم و نشناختی

 

 



+نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت1:57توسط مهران | |